آیا من فرد مناسبی برای ایجاد یک استارت آپ هستم؟

آیا من فرد مناسبی برای ایجاد یک استارت آپ هستم؟

راه اندازی استارت آپ از صفر تا صد کورتنی ریوم کارتر ریوم

پيش از آغاز پيشروي شتابان به سوی ایجاد یک استارت آپ بايد بررسي کرد که آيا براي بنيان گذاري فرد شايسته اي هستيد يا نه؟

 هرچند که ما عاشق راه اندازي يک شرکت بوديم و تجربه اي که از آن داشتيم هيجان انگيز و راضي کننده بود، اين خط کاري براي دل هاي لرزان نيست. ما نمي خواهيم شما را از ساختن رؤياهايتان دلسرد کنيم، مي خواهيم پيشاپيش هشدار دهيم که اين کار آسان نيست.

در زير دو دليل اصلي خود را آورده ايم که چرا نبايد اين کار را کرد. ما دوست داريم پيشاپيش آن ها را مطرح کنيم تا بتوانيد در عمل ببينيد که به چه ميداني قدم مي گذاريد. آماده سازي بسيار مهم است؛ رفتن با چشمان باز کمک خواهد کرد در انجام کاري که در دست داريد بهتر عمل کنيد. پيشنهاد ميکنيم به اين عوامل توجه دقيقي داشته باشيد.

  1. هرکسی مي تواند انجامش دهد، ولي هرکسي نبايد انجامش دهد.
  2. مجبور نيستيد براي کارآفرين بودن، کارآفرين باشيد.

“آيا نداي دروني شما مي گويد که مطمئن نيستم اين کار انجام شود؟ يا اينکه آب دهانتان براي رقابت کردن راه افتاده است؟” کارآفرین موفق

هرکسي ميتواند انجامش دهد، ولي هرکسي نبايد انجامش دهد:

«ميتوان» و «بايد» دو چيز جدا از هم هستند. کارآفريني ژني نيست که با آن متولد شده باشيد. اگر کارآفرين باشيد، بايد بخواهيد که باشيد و از ته دل بخواهيد. خواه ذاتاً هوشمند، سخت کوش، يا جذاب باشيد يا نباشيد، اگر مي خواهيد در جهان شرکت هاي نوپا به موفقيت برسيد مي بايست شش عامل زير را تقويت و آن هايي را که نداريد دنبال کنيد. اگر مي خواهيد اين کار را بکنيد، يکي از آن هايي هستيد که «بايد» کارآفرين باشد.

شما بايد:

  • خوش بين باشيد: کارآفرينان موفق باور دارند که موفق خواهند شد

    علي رغم زرق و برقي که جامعه براي کارآفريني ايجاد مي کند، کار ساده اي نيست و اين سفر مانند رفتن با ترن هوايي است. هرچند وقتي بنيان گذار باشيد، لحـظاتي پيـش مي آيد که احساس کنيد در نوک جهان ايستاده ايد، دو برابر آن لحظات احساس شکست و ناکامي وجود دارد. مي بايست بتوانيد نه تنها در برابر ضربه ها از خود واکنش نشان دهيد بلکه مهم تر از آن، پس از زمين خوردن بايد بتوانيد برخيزيد. خوش بين بودن و داشتن نگاهي اميدوار، حياتي است. هنگامي که ما کار خود را آغاز کرديم صدها ريسک را در زمينه پول و زمان از سر گذرانديم، ولي ته دل خود مي دانستيم که در نهايت آن را عملي خواهيم کرد. دوست داريم اين را حرص بلندمدت بناميم: در لحظه تصميمات سختي مي گيريد تا در آينده به سودهاي کلاني برسيد.

  • پرانرژي باشيد: کارآفرينان موفق، هم انگيزه موفقيت و هم پشتکار رسيدن به آن را دارند

    هرچند در جهان امروز چيزهاي زيادي دگرگون شده اند، کارآفرين بودن آسان نشده است. اين کار هميشه نيازمند انعطاف پذيري بوده است. هرچه نباشد ذهنيت کارآفريني مي گويد هر لحظه اي که صرف بهتر کردن محصول يا شرکت خود مي کنيد، لحظه اي است که رقيـبان دارند خود را مي رسانند. بايد انرژي بسياري داشته باشيد  و بتوانيد آن انرژي را براي رسيدن به قله هاي کسب وکار خود هدايت کنيد. شما الگو هستيد و نشان دادن انرژي و تمرکز، کارکنان را تشويق خواهد کرد تا همانند شما تلاش کنند. اين نشانه اي است از آنکه چقدر اشتياق داريد.

  • ريسک پذير باشيد: کارآفرينان موفق در برابر ريسک تحمل بالايي دارند

    هر کسب وکاري، صرف نظر از صنعت يا شرکت، با ريسک همراه است. شما در مقام بنيان گذار نه تنها نبايد با ريسک مشکلي داشته باشيد، بايد مدام ريسک هر يک از تصميمات خود را بررسي و محاسبه کنيد. خواه گزينش يک توزيع کننده باشد يا بررسي اينکه آيا بايد سرمايه را افزايش داد، هر تصميمي که مي گيريد در آينده پيامدهايي خواهد داشت. هنگامي که از گلدمن ساکس رفتيم تا خودمان کارآفرين شويم، بسياري از دوستان و همکاران تصميم ما را نپسنديدند: چرا بايد چنين شرکت جاافتاده اي را ترک کرد و براي يک آينده شغلي موفق در راه ورود به جهاني از ناشناخته ها، مسير بي خطر کدام است؟ اين پرسشي معقول است. هرچند ما همواره با شوخي مي گوييم:    « آن قدر جوان و نادان بوديم که گلدمن را ترک کنيم و کارآفرين شويم» دل بسته خطر کردن نيز بوديم به شرط آنکه ريسک ما از روي فکر و راهبردي بود.

  • از نظر احساسي مقاوم باشيد: کارآفرينان موفـق ايـن توانايـي را دارنـد کـه ناکامي ها  و شکست هاي ناگزير را زود فراموش کنند

    براي کارآفريني دکمه اي به نام «  آسان بود» پيدا نمي شود. ما هنوز يک آدم موفق در صنعت خود نديده ايم که پيشتر شکست نخورده باشد. بايد بتوانيد از خطا کردن، از زيان دادن، از جـا ماندن، جدا شويد و راه خود را دنبال کنيـد. هنگامي که نوشيدني ويـو را توليد کرديم، اين محصول ته رنگي زرد داشت و بايد صادقانه بگوييـم که ما را شگفت زده کرده بود. در چند هفته پس از آن، هنگامي که فروش ويو را به نخستين مشتريان خود آغاز کرديم، ديديم که اين رنگ، همچنان ايجاد مي شود تا اينکه نوشيدني بيشتر به رنگ ليموناد درمي آمد. بر سر فراخوان محصول با هم گفت و گو کرديـم. ولي هنوز به چند ميليون خانوار نفروخته بوديـم و هنوز خودمان توزيع مي کرديـم. براي از سر گذراندن چيزي که در آن زمان مانع بزرگي به نظر مي رسيد، رويکردي دوشاخه در پيش گرفتيـم: فروش محصول موجود و هم زمان پيگيري ريشـه دردسر. هر دو آن ها چالش هاي بزرگي بودند، مي دانستيم که اين محصول بي ايراد نيست و پيدا کردن دليل کار دشواري بود که مي توانستند جلوي پيشرفت شرکت ما را پيش از آغاز بگيرند. ولي با افتخار مي گوييم که ما هر دو کار را با سخت کوشي دنبال کرديم و به نبرد خود ادامه داديم که عملاً مهم تر از گرفتن هر تصميم درست است.                                

  • اهل تجسم باشيد: کارآفرينان موفق مي توانند جلوتر را ببينند، متوجه تصوير   بزرگ  شوند و نمايي روشن از آينده بکشند

    قلم و کاغذي برداريد يا روي گوشي خود يک صفحه باز کنيد. به يک سرمشق در ميان کارآفرينان بينديشيد. هنگام انديشيدن به آن سرمشق، آنچه به ذهنتان مي رسد يادداشت کنيد. اگر اهل شرط بندي بوديم، که هستيم، شرط مي بستيم که واژه هاي «الهام بخشي» و یا «اهل تجسم» در فهرست شما قرار داشت. دليلش اين است که بهترين بنيان گذاران چيزي را مي بينند که هيچ کس ديگري نمي بيند و نيروهاي خود را پيرامون آن تصور گرد مي آورند و گروه خود را به سفري مي برند که هيچ کس تصور نمي کرد شدني باشد. هنگامي که نوبت به نوشيدني ها و محصولات مصرفي بسته بندي شده مي رسد، از کِويتا گرفته تا کريو جرکي، تلاش مي کنيم فرصت هاي آينده را شناسايي کنيم و در جايگاهي قرار بگيريم که بتوانيم از آن ها بهره برداري کنيم. اين گونه بود که ويو را راه انداختيم، يعني با ديدن فرصتي در حوزه خودمان که هيچ کس نديده بود و سوار شدن بر آن.
    توانايي تشخيص گرايش هاي بازار و ترسيم تصوير روشني از آينده همان چيزي است که بنيان گذاران متوسط و یا خوش شانس را از کساني که مدام موفق مي شـوند جدا مي کند. زماني شنيديم که توني رابينز چيزي در اين باره گفته و ما آن را پسنديديم. واژه ها را درست به ياد نمي آوريم، ولي لُب مطلب اين بود:
                                   

“جهان را همان گونه که هست ببينيد نه بدتر از آنچه هست. جهان را همان گونه که هست ببينيد؛ و جهان را همان گونه که مي بينيد بسازيد. از بسياري جهت ها اين اساس کار و چالش کارآفريني است: داشتن تجسم به اندازه اي که بتوان روش بهتر انجام چيزي را ديد، ولي پيوند آن تجسم به واقعيت به اندازه اي که بتوان آن را تحقق بخشيد. گفتنش آسانتر از انجامش است!  ” تونی رابینز

  • پيگير باشيد: کارآفرينان موفق اين توانايي را دارند که ديگران را با ديدگاه خود همراه و ايده هاي خود را به آساني تبليغ کنند  – آدم مي خواهد هر آنچه را که  آن ها مي فروشند بخرد

    شايد شنيده باشيد که کارآفرين بودن يعني داشتن کار نيمه وقت در مقام فروشندگي. راستش اين واقعاً يک کار نيمه وقت نيست،  شما در مقام بنيان گذار بايد مدام مطلب معرفي کنيد، سخنراني کنيد، و مهم تر از همه، شرکت خود را به ديگران بقبولانيد! اين شايد کار دشواري به نظر برسد ولي ته آن، اهل ترغيب بودن است. به گفته ارسطو، ترغيب سه ستون دارد: اخلاق، همدلي و منطق.
    اخلاق يعني متقاعد کردن کسي به اعتبار خودتان. همدلي يعني گيرايي داشتن براي احساسات شنونده،  يعني آفريدن واکنشي احساسي. منطق يعني ترغيب با کمک استدلال. خواه سرگرم گفت و گو با سرمايه گذاران باشيد يا کارکنان يا توزيع کنندگان، مدام بايد تلاش کنيد با استفاده از اين سه ستون هر چقدر مي شود آدم سوار کشتي خود کنيد. در مورد نوشيدني ويو، ما از هر سه تاي آن ها استفاده کرديم. روابط برقرار کرديم، اعتماد جلب کرديم، نيت خود را به اثبات رسانديم، اشتياق و اعتماد به نفس نشان داديم، هرگز شکست را نپذيرفتيم، کسب وکار خود را با بودجه سالم درست کرديم، و تصوير خود را به ديگران قبولانديم. اگر بر اين عناصر مسلط شويد و با کارآمدي آن ها را در هم بياميزيد، توان نهفته خود را در ترغيب کردن ديگران تقويت خواهيد کرد.

مجبور نيستيد براي کارآفرين بودن، کارآفرين باشيد:

آيا براي يک شرکت بزرگ کار مي کنيد يا يک نهاد غيرانتفاعي يا يک سازمان دولتي و ذهنيت کارآفريني داريد؟ آيا مي توانيد در وظيفه کنوني خود با خلّاقيت فکر کنيد؟
هرچند توصيه قديمي شايد اين باشد که کـار خـود را رهـا و کـار تـازه اي را آغاز کنيد، اما چه بسا سر جـاي خـود مـانـدن حرکت بهتري باشد. سازمان ها بيش از گذشته به افرادي با ذهنيت کارآفريني نياز دارند تا در چهارچوب بزرگ تر شرکت هاي خود براي ساختن محصولات، فرايندها، و پلتفورم هاي تازه فعاليت کنند. اين گونه است که کارآفرينان پديدار مي شوند. احتمال پاداش گرفتن کساني که در چنين وظيفه اي موفق مي شوند، زياد است. کار و رهبري کارآفرينانه بي گمان براي بنيان گذاران شرکت هاي نوپا کنار گذاشته نشده است.
اريک گارستي، شهردار لس آنجلس را در نظر بگيريد که نمونه اي بي بديل از کارآفريني در يک محيط کمتر سنتي به شمار مي رود. گارستي بسياري از مفاهيم مطرح در اين کتاب را – از چرخش براي يافتن راه حلهايي کارآمد تا جلب همراهي ديگران از ته دل تا آغاز دگرگوني و جلب استعدادها  –   در زماني که عهده دار سِمَت شهرداري بود، به کار بست. او نماد اين باور ماست که کارآفريني مي تواند سازوکار نيرومندي براي بهبود زندگي مردم باشد، خواه آن مردم، کارکنان شما باشند، يا مشتريان شما، يا رأي دهندگان به شما.

نمونه ديگري از دل بستگي به کارآفريني، طرح کيک باکس در شرکت ادوب است؛ به اين گونه که هر يک از کارکنان ادوب که ايده اي طرح کنند مي توانند يک کارت اعتباري هزار دلاري دريافت و در يک کارگاه دو روزه نوآوري شرکت کنند تا طرح خود را تکميل و آزمايش کنند. کارکنان ادوب يک «جعبه قرمز» دريافت مي کنند که جعبه اي واقعي با ابزارها و منابعي است براي تشويـق آن ها براي تعريـف، پالايـش، تأييـد، و تکميـل ايـده خود. اگر يکي از مديران شرکت ايده را تصويب کند، به بخش تأمين بودجه و توسـعه فرستاده مي شود. از زمان آغاز، بيش از هزار ايده در اين طرح به صورت نمونه اوليه آماده شده اند. آشکار است که همه شرکت ها اين کار را به آساني ادوب انجام نمي دهند.

اگر هنوز به خواندن ادامه مي دهيد، نشانه خوبي است! از آزمون آمادگي کارآفريني با موفقيت گذشتيد. اين يعني آنکه شما از نظر خلق و خو و انرژي خوره اين کار هستيد. اينجاست که ما به ميدان مي آييم –  ما نمي توانيم خلق و خو را براي شما به ارمغان بياوريم، ولي اگر داشته باشيد، مي توانيم به شما کمک کنيم تا احتمالات را افزايش دهيد و به 10% از کساني که موفق مي شوند بپيونديد.

معمولاً موفقيت با يک دسته پرسش آغاز مي شود که مي بايست پيش از آغاز طرح کنيد. اگر از پيش، کسب و کاري داريد، بايد پاسخ آن ها را بدانيد. اگر نداريد، هم اکنون زمان آغاز است. به آن ها عادت کنيد  –   چه بسا هنگامي که براي تأمين سرمايه پا به ميدان بگذاريد، حتي در مرحله بذرافشاني، آن ها را خواهيد شنيد.

همه ما شاید یه روزی تصمیم بگیریم که یک کسب و کار جدید راه بیاندازیم ....

پس برای اینکه تو این مسیر موفق بشی و اشتباهات دیگران رو تکرار نکنی و پا جای پای آدم های موفق بذاری احتیاج داری که دانشت رو نسبت به این مسیر افزایش بدی. ما در دسته استارت آپ و کارآفرینی برات کتاب هایی گذاشتیم که مثل یک مشاور حرفه ای از ابتدای کار تا انتها در کنارت هستن …
پیش به سوی موفقیت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست اصلی